سیسمونی
سیسمونی سید محمدم . مادرجونی قبل از دنیا اومدنش زحمت خریدنشو کشید . ممنونم مادرجونم ...
نویسنده :
مامانیش
19:26
مهمونی
بعد از اینکه حال مامانی بهتر شد و پسر نازم گل پری شد تصمیم گرفتیم برا نفسمون ی مهمونی بگیریم و همه ی فامیلو دعوت کنیم . 29 مهر وقتی سیدمحمدم 44 روزه بود جشنشو گرفتیم . سید محمد شب مهمونی ...
نویسنده :
مامانیش
19:25
جوجمون خروسه
به مناسبت فرا رسیدن (7خرداد)خاطراتمو از اینجا برای نفس مامانی و بابایی تعریف میکنم... سه شنبه (7خرداد92)بود ک مامانی و بابایی ی مهمون کوچولو وشیطون تو دل مامانی داشتن .از انجایی که مادرجونی سیسمونی نی نی خاله (یاسمین زهرا) رو خریده بود و میخواست برا نی نی ما بگیره همراه خاله جونا اصرار داشتن منم برم سونوگرافی برای تعیین جنسیت .بالاخره مامانی و بابایی رفتن سونو. خیلی شلوغ بود تا نوبتمون شد .اول صدای تپ تپ قلبت توی اتاق پیچید . خدارو شکر کردیم . بعد آقای دکتر به بابایی گفت :این دست وپاش و.....خدارو شکر بچه تون سالمه .و تو هم خیلی ناز و آروم لالا کرده بودی .جنسیتت برامون فرقی نداشت اینکه سالم بودیو خدا بهمون بچه داده خیلی ارزش دا...
نویسنده :
مامانیش
10:04