واکسن یک سالگی
ماشاالله سیدمحمدم روز ب روز بزرگتر میشه و چیزای تازه یاد میگیره .یازده ماه و بیست روزش بود وسط اتاق بدون اینکه ب چیزی تکیه کنه بلند شدو برای چند ثانیه ای تونست بایسته .این کارو چند روز بعد دوباره تکرار کرد وقتی پا میشد بایسته همزمان با پا شدنش ک تشویقش میکردیم خودش هم دست میزد و کلی ذوق میکرد.هنوز راه نمیره ولی کمکش میکنیم بتونه چند قدم برداره تا پاهاش محکم تر و مقاوم تر بشه . ی دندون هم از فک پایین نیش زده .هورااااااا....امروز صبح هم ب مرکز بهداشت بردمش تا با یک هفته تاخیر واکسن یک سالگیشو زدیم . الحمدلله این بار بدون درد بودو اصلا اذیت نشد .
عسل پسر آماده شده بره واکسن بزنه
نازدار مامانی کارت واکسنشو دستش گرفته
بهش میگم هاپو میگه : داره جواب میده هاپ
فسقلی من داره خودشو لوس میکنه .عسلم خیلیییییی عزیزی
وسیله هاشو گذاشته توی کوله تا بره مرکز بهداشت
مو طلا بعد از واکسن زدن با توپاش
بدون کمک ایستاده .دوست داره فقط توپو ب دیوار بزنه .گودووووو
بعد از کمی بازی حالا..... لالا
مامانی برای یکی ی دونه اسفند دود میکنه تا چشم حسود ازش دور بشه