سیدمحمدسیدمحمد، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 12 روز سن داره

نفس مامانی و بابایی

سیدمحمد داداشی یاسمین

1393/3/6 23:52
نویسنده : مامانیش
175 بازدید
اشتراک گذاری

بعد اینکه حال مامانی بهتر شدو  سید محمدم گل پری شد وقتش بود ک مامان جونی هم ب درس و دانشگاش

برسه آخه ی ماهی از شروع ترم جدید گذشته بود (مهر 92) . روزایی ک مامانی کلاس میرفت خاله مهدیس خاله

مهسا رو میاورد خونه ی ما تا تو هم کنار نی نی خاله یاسمین زهرا ک(دو ماه ازت بزرگتره) می می بخوری .

تا وقتی هم بر میگشتم پیش پسرم میموندن . خاله جونی میگه گاهی اوقات ک یاسی میخواست می می

بخوره تو هم اخماتو میکشیدیو می می میخواستی .برای همین دردونه ی بابامامانی داداشی کوچولوی یاسمینه.

از همین جا از خاله جونا مهشیدویاسمین جون وباباییاشون بخاطر اینکه منو مامانی رو تنها نزاشتن و کمک کردن

مامان جونی ب درسش برسه تشکر میکنیم.

الان هم ک مامانی  پایان نامه کارشناسی ارشدشو مینویسه مجبوره گاهی اوقات پسرنازو پیش مادرجونو عمه

جون بزاره . اینم عکس پسر گلم از دست مامانی خسته شدو برگه های مامانی رو بهم ریخت .

 

 

پسندها (5)

نظرات (8)

یاسمین و مامانیش
6 خرداد 93 17:37
ای جان خاله. مامانی قول داده دیگه همیشه پیشت بمونه و دکتری بی دکتری خالم از همه چیز مهمتره.
ஜمریمஜ
7 خرداد 93 15:47
سلام خاله مرسی اومدی عزیزم فرشته کوچولو ی مام سرماخورده دعا کنید زودتر خوب بشه چشم حسود کور پسرتون خیلی خوشمله
mahshid
7 خرداد 93 16:28
fada besham fada khandehash jigar man
خاله فاطمه
7 خرداد 93 22:49
سلام پیشی خوبی؟
هستی
8 خرداد 93 12:29
سلام زنده باشه پیشمون بیا خوشحال میشیم منتظرم مرسی
دنیا
9 خرداد 93 10:49
چقدر نازی تو جیگر.
مامانیش
9 خرداد 93 14:51
چرا عکسای جدید از عسل پسر نمیزاری؟ ما منتظریما نکنه درس درس درس آره خاله جونی؟
خاله مهدیس
17 خرداد 93 13:11
خاله جونی ترم چندمی؟ پایان نامتو تحویل دادی؟