سفرسیدمحمد به جنوب
نفس بابایی مامانی عیدت مبارک
ساعت تحویل امسال هم مثل سال های قبل با عزیزجونو عمه جون سر خاک پدرجون رفتیم .ساعت تحویل دو و ربع نیمه شب بود پسر قشنگم انگار میدونست سال میخواد نو بشه تا زمان ساعت تحویل بیدار بودی بعد همینطور ک بغل بابایی بودی خوابیدی .فردای ان روز پیش عزیزجون بعد هم خونه پدرجون رفتیم دو سه روز اول عیدو ب دیدن بزرگترا رفتیم . پنجم عید همراه دوستامون راهی بندر عباس شدیم .بین راه از انجایی که داشتی ی دندون دیگه در میاوردی کمی اذیت شدی تا دندونت نیش زدو دیگه اروم شدی .ب قشم و درگهان رفتیم سفر خوبی بود . بخاطر شیطونی هات نتونستم خیلی ازت عکس بندازم .
پارک اشکذر
ساحل بندرعباس
عسل پسر و ملیکا جون
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی