تعطیلات عید فطر سید محمد
دو سه روزیه که پسر نازم بیقرار شده آخه دو تا دندونای فک بالایی نیش زدن . بابایی از داروخونه براش ژله کین بی بی گرفت تا لثه هاش بی حس بشه و یکی ی دونه ی ما دردو کمتر احساس کنه .
ماه رمضان هم تمام شدو عید فطر از راه رسید روز عید فطر ناهار با عزیزجونو عمه جونی بودیم . خاله جونا همگی خونه ی مادرجون بودن . فاطمه جونم هی اس میداد پیشی بیا .... بعد از ناهار خونه ی مادر جون رفتیم . اون روز تولد خاله مهدیسم بود .خاله ایی برای تولدش کیک مکزیکی درست کرده بود . سیدمحمدو یاسمین هدیه خودشونو ب خاله جونی دادن .هر چند گوشه ای از زحمت های خاله مهدیسو نمی تونیم جبران کنیم . روز خوبی بود و خیلی خوش گذشت . فردای عید فطر قرار بود به روستای ییلاقی درازنو بریم که برامون از مشهد مهمان آمدو کنسل شد.روز پنج شنبه و جمعه رو با مادرجونو خاله جونا و مامان بزرگ بابابزرگ وخاله های خودم ب طبیعت زیبای گلستان ( جنگل قرن آباد) و (جنگل کردکوی) رفتیم.
کیک تولد
وروجکا(سیدمحمدویاسمین زهرا)خونه ی پدرجونی (برگرفته از وبلاگ یاسی)
سید محمد امامزاده طیب ( جنگل قرن آباد)
نزدیک ضریح ی ستون بود سید ما دو دور دور ستون میزد میرفت ضریحو میبوسید . فداششششش
زیارت قبول عسلم . برای همه ی نی نیا دعا کن
پسر ناز توی جنگل هم از موتور سواری دست بردار نبود
جنگل کردکوی 10 مرداد
شیر بچه رو دست عمو اویس( برگرفته از وبلاگ خاله ایی ) خخخخخخ
سیدمحمدو ملیکا پاییز 92
9 مرداد 93